این پست از زبان یکی از بهترین وب سایت های آموزش گیتار الکتریک یعنی musicacademy.com می باشد.
اخیراً یک نفر اشاره کرده بود که گیتار الکتریک را در سری بیشاز50نکتهمان از قلم انداختهایم! چطور میتوانیم چنین کاری کنیم؟ مخصوصا که من عمدتاً یک نوازنده الکتریک هستم و این ساز مشخصاً ساز منتخب خدا هم هست… پس شروع میکنیم.
رویکرد متفاوت به آکوستیک
وقتی یک آکوستیکنواز، ساز الکتریکی به دست میگیرید، به سمت ورود به یکی از این دوراه متمایل میشود. یا دقیقاً مثل یک ساز آکوستیک مضراب میگیرد یا بر اساس سیستم 5 تن در هر اکتاوِ سبک بلوز مینوازد. وقتی روی یک ساز الکتریک مضراب میگیرید اساساً به مقدار خیلی کمتری از نواختن نسبت به یک ساز آکوستیک نیاز دارید. بنابراین به اندازه حداقل ضروری مضراب بزنید و بهجای حرکتِ مخالف در استفاده از ریتم بیشازحد، همگام با سوستین (کنترل صدا در واحد زمان) طبیعی بدنه گیتار بنوازید.
ریتمیک بنوازید
کار متداول برای یک الکتریکنواز در بیشتر گروههای موسیقی با هدف اجرا برای یک مراسم یا دلیل مذهبی نوازندگی رهبر و اصلی نیست، بلکه هدف از حضورش عمدتاً برای اضافه کردن رنگ و پویایی به ریتم آهنگ است. پس سعی کنید نتها را از آکوردها بیرون بکشید، از ترتیب نتی در آکوردِ متفاوت و بیشتری در طول دسته گیتار استفاده کنید، از پردهگیری ترکیبی و جاگذاریهای آزاد سیمها استفاده کنید ولی فرای همه، کاری کنید که به عنوان بخشی از احساسِ ریتمیکِ جاری در حرکتِ آهنگِ اصلی که از کل موزیک پشتیبانی میکند شنیده شوید.
توی این پک های فوق العاده، نواختن هر نوع گیتاری رو از ابتدا جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان گیتار نواز حرفه ای شو همه رو انگشت به دهان کن!
استفاده از سیستم CAGED در ترتیب نتهای حاضر در یک آکورد
سیستم CAGED بر اساس آکوردهای آزاد ماجور و ماینور ([مقیاسهایی هستند که در همه سازها سریهایی از نتهایی خوشآوا در کنار هم ایجاد میکنند]) روی جاگذاری نتهای C, A, G, E, D است و گاهی طیِ پیوستگی به آکوردهایی که با یک انگشت گرفته میشوند روی دسته گیتار بالا میرود. CAGED برای شما چارچوب کافی و کاملی از چگونگی اجرای هر آکورد با هر موقعیتی از بالا به پایین دسته گیتار به ارمغان میآورد.
کاپو، سجیلا یا بارهبند [که در عرض سیمها بسته شده و صدارا زیر تر میکند] دوست شماست
بعضی از مردم کاپو را یک عصای کمکی میشناسند. بیشتر به عنوان وسیلهای که برای اجرای صداگذاریهای جدید کمکتان میکند در نظرش بگیرید. اگر روی بخشهای صدای خشن و شدید مثل صدای برخورد دو فلز توخالی کار میکنید و بعد یک کاپو برای قراردادن سیمهای آزاد در یک کلید خاص وصل کنید، با ترکیب و اجرای نتهای آزاد و نتهای کنارِ پرده میتوانید صداهای مینیمالیستیِ تقویت و تکرار شده با دگرگونیهای هارمونیک کمترِ فوقالعادهای خلق کنید.
با کیبوردنواز رقابت موسیقیاییِ درون گروهیِ حین اجرا نکنید
شما و کیبورد طیف اوکتاوِ ([توالی هشت تایی از یک نت تا تکرارِ همان نت]) مشابهی دارید بنابراین دقت کنید که در بخشهای [کیبوردنوازان] با آنها رقابت موسیقیاییِ حین اجرا راه نیاندازید. اگر نمیتوانید صدای سازشان را بشنوید به انگشتهایشان نگاه کنید تا ریتمشان را درک و تکمیل کنید. سعی کنید در فضاهای متفاوت، با تنهای متفاوت و در اکتاوهای متفاوت بنوازید. همچنین به یاد داشته باشید که مجبور نیستید تماموقت بنوازید بنابراین اگر کیبورد اجرای خوبی دارد، به او فضا دهید.
بافتدار (با در نظر گرفتن چگونگی ترکیبِ سرعت، ملودی و هارمونی در کل آهنگ) بنوازید
در استفاده از گیتار الکتریکتان از بخشهای بافتدار استفاده کنید. چیزی برای پر کردن فاصلهای طیِ آکورد و فیلترهای صوتی در کیبورد، شباهت اندکی به مفهوم مورد اشارهمان درباره گیتار الکتریک دارند. [در بخش افکت این موضوع مبسوطتر بررسی میشود]
افکتها
من ترجیح میدهم از دو فاز، دیستورشن، اوردرایو، یکی به طور عمومی و دیگری برای صداهای شدید تر، یک تاخیر[انداز]، تعدادی فشردهساز صوتی برای ساخت صداهای قویتر و تمیزتر و گهگدار مقداری از پردهگردانی، مُدگردی یا مدولیشن مثل مدولیشن کورس [شامل ساخت افکتی از میکس تن اصلی با کپیِ فرکانس تغییر یافته از همان تن] و ترملو [شامل خلق تغییرات در ولوم صدا] برای اضافه کردن مقداری بافت استفاده میکنم. پارامترهای اساسی و کلیدی درواقع درایو [نوعی از دیستورشن] و تأخیر هستند. تأخیر میتواند نتها را تقویت کند و احساسی از تغییر سرعت صدا در واحد زمان به طنین آکوردها دهد و بافتهای ریتمیک مثل نیمنتها برای ایجاد صداهای مدل گروه U2 به کار اضافه میکند.
از سوی دیگر قانون طلایی این هست که مقدارِ تأخیر زمانی بایستی با سرعت آهنگ همگامسازی شده باشد. اگر بیشازحد آهسته باشد نتهایتان نامفهوم و ناخوشایند میشوند و اگر بیشازحد سریع باشد صداها انگار که از شما و کلیت اجرا فرار میکنند به گوش میرسد. عموماً هرچه بیشتر از افکتهای سبکِ تأخیر و پژواک و طنین استفاده کنید، بیشتر بهنظر میرسد صدای خروجیتان از میکس عقب مانده یا پشت سر کل آهنگ قرار گرفته است. بنابراین روی این افکتها اضافهکاری نکنید مگر شرایطی که به طور خاص سعی در خلق بافت یا شکل خاصی داشته باشید.
از دیستورشن (تغییر، فشردهسازی، تکهتکه کردن اغلب با خروجیِ حجمیِ صدای بیشتر) آنقدر که فکر میکنید [لازم است]، استفاده نکنید
به گیتارهای در آهنگهای اصلی راکِ کلاسیک گوش کنید. [خواهید دید] که بسیاری از آنها بسیار کمتر از چیزی که فکر میکنید دیستورشن دارند. در واقع دیستورشن زیاد از حد موجب افت شفافیت در میکستان میشود. پس با استفاده کمتر از افکت گِین [شامل نوعی از دیستورشن با اثرگذاری روی دامنه فرکانس صدا] و اجرای آکوردها با وضوح بیشتر تمرین کنید.
همچنین بهترین تنهای دیستورت شده معمولاً کاملاً بدون پژواک و صدای اضافه هستند، پس دقت کنید که پژواک یا تأخیر بیشاز حد میتواند فرکانسهای بالا را به شکلی ناخوشایند برجسته کند. مجدداً؛ استفاده از هردو این ایدهها کمکتان میکند در موقعیتهای لایوِ همنوازی با گروه که لازم است خروجی شنواتری پیدا کنید بسیار بهتر عمل کنید.
با کنترلرهای ولوم و تُن کار کنید
[کنترل] صدای گیتارها واقعاً به صورتی طراحی شدهاند که در حالت کاملا باز بهترین نتیجهشان را ارائه دهند. کمکردنِ ولوم و به طور مشابه کنترلهای تُن میتوانند موجب افتِ زنگِ صدا شود. با این حال این ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که میخواهید و نوازندههای بسیاری هستند که میتوانند تنوعی از تُنهای مختلف تنها با کار با این کنترلرها خلق کنند. من برای اوردرایو با تِلِکسترم ([نوعی گیتار]) تُن را تا 8 پایین میآوردم و بعد با تعیین ولوم، دیستورشن بیشتر یا کمترِ مد نظرم را میساختم.با این بسته آموزشی فوق العاده، در کمتر از 2 ماه به گیتار الکتریک مسلط شوید !
از مید یا تغییر محدوده زیر و بمی فرکانسِ بیشتری استفاده کنید
اگر پایه، تونیک یا بنمایه [شامل مفهوم مشابهی از نتِ شاهد] و خطوط موسیقیتان به نحو صحیح و شنوایی وارد اجرای گروهی نشد مقداری مید را بیشتر کنید تا تأثیر تشدید و تقویت صدا به کار اضافه شود. این دقیقاً دلیل این است که چرا اریک کلَمپتون اِسترات یک کنترل تقویتکننده مید دارد. پدالهایی مثل مدل Ibanez Tubescreamer در تُن ذاتیشان یک تعیینگر طبیعی مید دارند و اگر آملپیفایر [که تقویتگر الکترونیکی برای خروجی گیتار است] کنترل مید نداشته باشد پدالهای گوناگی برای اینکار وجود دارند که رنج صوتی اختصاصی مد نظرتان را برای شما به ارمغان میآورند.
آمپلیفایرهای کوچک
صدا در بیشتر کلیساها در ولومی بسیار پایینتر از سطح ولومی که بیشتر آمپلیفایرهای کوچک بهترین صدایشان را دارند پخش میشود پس اگر فقط برای محیط کلیسا مدنظرتان است، هیچ توجیهی در خرید آن آملیفایر 30، 50 یا 100 وات نهاییتان وجود ندارد. هرچند در دو سال اخیر سازندگان آمپلیفایر این نکته را متوجه شدهاند و امروزه تعداد زیادی آمپلیفایر 5-10 واتی که صدای فوقالعادهای در ولومهای پایین دارند موجود است.
این پست را حتما بخوانید! از صفر تا صد گیتار الکتریک !